يک سال در ...
موضوع اختلاف فرهنگی هميشه سوژه کتاب و فيلم و ساير مديومهای تفريحی بوده و معمولا اين اختلافات و شکافها به شکل طنز بهتصوير کشيده میشود. در ايران خودمون جوک درباره اختلاف اروميهایها با تبريزیها، بروجردیها با خرمآبادیها و امثال اين کم نداريم. تو مقياس جهانی هم تفاوت عميق فرهنگی فرانسویها و انگليسیها و دشمنی ديرينهشان (از زمان به آتش کشيده شدن ژاندارک توسط انگليسیها و شکست ناپلئون در واترلو) ظاهرا حتی با کمکهای انگليسیها به فرانسویها طی جنگ جهانی دوم از بين نرفته و دستمايه آثار و جوکهای مختلف میشود.
«يک سال در گه» (A Year in the Merde، نام کتاب کنايی است. Merde در فرانسه معنی Shit در انگليسی را میدهد) داستان يک جوان انگليسی را تعريف میکند که برای انجام پروژهای به پاريس میرود و بلاهای مختلفی سرش میآید. او از نزديک شاهد فرهنگ عجيب فرانسوی از جنبههای گوناگون است: از سياستشان گرفته تا روابط فردی بين آدمها تا خرابکاریهای سگها در خيابانها («تعداد سگهای خيابانهای پاريس از تعداد سربازهای آمريکا در عراق بيشتر است»). «استيون کلارک» در ابتدا با هزينه خودش کتاب را با تيراژ ۲۰۰ تا چاپ کرد و وقتی کارش گرفت ناشر پيدا کرد و کتابش وارد فهرست پرفروشها شد.
نثر کتاب به شکل يکدستی (واقعا داره بعضی کلمههای فارسی يادم میره. واسه اين قيد، رفتم توی ديکشنری معنی consistently رو نگاه کردم!!!) کنايی و گزنده است. نويسنده لحن طنزآلودی دارد که گرچه منحصربه فرد نيس و شبيهاش را زياد ديدهايم ولی میتواند خواننده را بخنداند (حتی با طنز بعضا انگليسیاش). نثر کتاب به شکلی است که نمیشود از درونش مثال آورد و بايد طنزش در بستر داستان درک شود ولی در کل اشاراتش به اعتصابهای بیمورد صنفها (کارگران شهرداری اعتصاب میکنند تا مدل جاروهايشان عوض شود، ژورناليستها اعتصاب میکنند چون کانديداهای انتخابات خستهکنندهاند...)، کثيف بودن شهر (گويا Dyslexia يک نوع خاص کوری است. راوی میگويد که به shitlexia مبتلا است که چشمانش خرابکاری سگها را در خيابان نمیبيند و دائم پايش را در آن فرو میبرد)، قديمي بودن بعضی محلههای پاريس (وقتی میخواهد يک اتاق زيرشيروانی را اجاره کند تکه روزنامهای در گوشهای میبيند که رويش تيتر زده «ناپلئون از دنيا رفت!») و تصور دختران فرانسوی از انگليسیها (که آنها را مثل «هيو گرنت» دست و پا چلفتی و شق و رق میبينند) جالب و خواندنی است.
گويا جناب نويسنده به سندرم دنبالهنويسی و دنبالهسازی که آفت جان آثار موفق است دچار شده و دو کتاب ديگر هم شبيه به همين کتاب نوشته.
2 Comments:
eeeeeeee, ekhtelafe Oromiyeyiha ba tabrizi ha ro ki behet gofte ? hhhh :D
سلام این معنی دیسلکسیا
Chronic neurological disorder causing inability or great difficulty in learning to read or spell, despite normal intelligence.
It inhibits recognition and processing of graphic symbols, particularly those pertaining to language. Symptoms, including very poor reading skills, reversed word and letter sequences, and illegible handwriting, usually become evident in the early school years. With early recognition and specialized approaches to teaching reading, most dyslexics can learn to read. Anomalies have recently been found in reading-related pathways in the brains of dyslexic persons
چه زیاد شد! :)
Nina30may.blogfa.com
Post a Comment
<< Home