آمريکای اليور استون
در دورانی که «کاستا گاوراس» ساخت فيلم سياسی را کنار گذاشته و «برتولوچی» دغدغههای سياسیاش را به حاشيه برده به نظر مياد «اليور استون» سياسیترين کارگردان زنده سينما باشه. راستش ايران که بودم دو تا فيلم بيشتر از استون نديده بودم. اينجا اخيرا مجموعهای از ۱۴ دیویدی از فيلمهای استون بيرون اومده که از اولين فيلمش (سالوادور) تا قبل «اسکندر» رو شامل میشه. چند ماه پيش به مناسبت روز پدر اين مجموعه به حراج گذاشته شد و من هم به قيمت ارزونی خريدمش. الان مدتيه دارم فيلمای استون رو میبينم که شايد با ديدن آخرين فيلمش که الان روی پردهاس (مرکز تجارت جهانی) يه مطلبی بعد مدتها بنويسم.
تقريبا با ديدن مجموعه فيلمهای استون میشه تصويری از تاريخ معاصر آمريکا بهدست آورد. در اولين فيلمش، «سالوادور»، دخالتها و جنايتهای آمريکا در السالوادور رو نشون داد. در سه فيلم «جوخه»، «متولد چهارم ژوييه» و «بهشت و زمين» به سراغ ويتنام و درگيری آمريکا (و البته خونريزیهاشون) در آنجا رفت. در «جی.اف.کی.» درباره ترور جان اف. کندی و تئوریهای توطئه حول آن قضيه حرف زد. در «نيکسون» از زندگی نيکسون گفت و رسوايی واترگيت و پايان دوره رياستجمهوریاش، در «وال استريت» از اقتصاد سرمايهداری آمريکا و خلافکاریهای شرکتهای چندميليونی پرده برداشت. در «قاتلين بالفطره» تاثير رسانهها و عوامل ديگر در رشد خشونت در جامعه آمريکا رو به نمايش گذاشت و سه سال پيش هم که مستندهايی درباره «ياسر عرفات» و «فيدل کاسترو» ساخت (چقدر هم بهموقع! سال بعدش عرفات فوت کرد و الان هم کاسترو روی تخت بيمارستانه).
استون در همه اين فيلمها ديدگاه خودش رو به تصوير کشید. حضور خودش در جنگ ويتنام اعتبار خاصی به فيلمهای ويتنامیاش داده هرچند در بعضی موارد تحت انتقادهای شديد قرار گرفته، خصوصا در مورد «جی.اف.کی.» به شدت دست راستیها فيلمش رو محکوم به افسانهپردازی کردند. «جی.اف.کی.» فيلمی که حدودا سه ساعت و نيم طول میکشه سعی میکنه ترور کندی رو به عواملی مربوط کنه که مخالف تصميم «کندی» مبنی بر خروج نيروهای آمريکايی از ويتنام بودند و میخواستند جنگ ادامه پيدا کنه و مواضع ملايم «کندی» در قبال کاسترو و خروشچف ناچارشان کرده بود که او را حذف کنند. نوشتن درباره اين فيلم در يک پاراگراف غيرممکنه ولی بهنظرم اگر بين فيلمای استون يکیاش فقط قراره ديده بشه همين «جی.اف.کی.» هستش. مونولوگ طولانی و پايانی فيلم که توسط «کوين کاستنر» ادا میشه يکی از بهترين مونولوگهاييه که تا حالا ديدم. جنجال بعد فيلم باعث شد پرونده ترور کندی دوباره بعد دو دهه گشوده بشه هرچند همچنان حقيقت پنهان موند.
از لحاظ سبک سينمايی هم اکثر فيلمای اليور استون جذابيت منحصربهفرد خودشون رو دارن. استون عادت داره که توی يه فيلم چند نوع قالب فيلم و رنگپردازی مختلف رو به کار ببره: فيلم يهو سياه و سفيد میشه، تصوير رنگی میشه، دوندون میشه، نور اشباعشده (saturated) و بعد نرمال میشه. از لحاظ ساخت سينمايی و تدوين «چرخش کامل» (U-Turn) و «قاتلين بالفطره» فوقالعادهان.
خيلی از بازيگران مهم (اکثرا مذکر!) در فيلمهای استون بازی کردند: تامیلیجونز، کوين کاستنر، جيمز وودز، مايکل داگلاس، آنتونی هاپکينز، وودی هارلسون، جنيفر لوپز، شان پن، نيک نولتی، آل پاچينو، ول کيلمر و ... که اکثرا مورد تحسين قرار گرفتن. خود استون هم در فيلماش معمولا نقشهای يه دقيقهای بازی میکنه.
شايد بعد ديدن «مرکز تجارت جهانی» باز هم درباره استون بنويسم...
2 Comments:
راستش یه وقتی فکر می کردم الیور استون یه سیاسی ساز مستقله . اما بعد از فیلم اسکندر بود که فهمیدم صرفا یه محصول فروشیه . اول در خدمت دموکرات ها و فیلم های ضد جنگش بعدش که زور جمهوری خواه ها حسابی چربیده یه مدت به صحرای کربلا زده بعدش هم یهو اسکندر سر در میاره که ازنجات سرباز رایان هم تبلیغاتی تره
خدا عاقبت تجارت جهانی رو بخیر کنه .
چرندساز ترین کارگردان امریکایی حال حاضر.یک کارگردان راسیست.
Post a Comment
<< Home