.comment-link {margin-left:.6em;}

سکوت سنگين

Friday, November 03, 2006

اين گروه خشن



مفهوم خشونت خيلی کلی‌تر از آن چيزيه که عوام ازش برداشت دارن. يادم مياد توی يه نظرخواهی از منتقدان خواسته بودن خشن‌ترين صحنه‌های تاريخ سينما رو انتخاب کنن. در کمال تعجب، يکی از صحنه‌هايی که بيشترين رای رو آورده بود (يادم نيس اين صحنه اول شد يا جزو اولی‌ها بود)، سکانس آغازين «پدرخوانده» بود. توی اين سکانس هيچ صحنه‌ای که به باور عامه خشن باشه ديده نمی‌شه. مرد ميانسالی جلوی «دون کورلئونه» و در دفتر کارش نشسته و دارد از او تقاضای کمک می‌کند تا انتقام ظلمی که به دخترش رفته را بگيرد. صرفا فضاسازی اتاق، رنگ‌پردازی تيره و مات، دست زير چانه «مارلون براندو» و چهره بی‌احساس‌اش که انگار از توصيف بلايی که سر دختر رفته ککش هم گزيده نمی‌شود و تمنای عاجزانه پدر دختر که انتقام را حق طبيعی خود و خانواده‌اش می‌داند، فضای خشنی به تصوير می‌کشد بدون آنکه نياز به خون يا سر بريدن يا داد و بيدادی باشد. تنها عنصر خشن در اين سکانس روح آن است.
اما خشونت در فيلمهای مهم معاصر چطور تصوير می‌شوند؟
۱. خشونت اسکورسيزی: خشونت يه عنصر اورگانيک و جدانشدنی از دنيای فيلمهای اسکورسيزی است، يعنی يک عامل خارجی که به فيلم اضافه شده باشد نيست. ضمن اينکه به شدت واقعی است. خشونت در فيلمهای اسکورسيزی مفهومی مذهبی و کاتوليکی دارد: تبلور گناهان فرد است که به شکل خشونت روی او ادا می‌شود.
۲. خشونت تارانتينو: صحنه‌های خشن فيلمهای تارانتينو تجسم (خواستم دوباره «تبلور» استفاده نکنم) تصويری طنز ديالوگ‌های اوست. يعنی بايد با همان نگاهی به صحنه گوش بريدن «سگهای انباری» نگاه کرد که به جوک بی‌مزه تعريف کردن «اوما تورمن» برای «جان تراولتا»‌ بعد اون بلايايی که سرشان آمده بود (راستی اون صحنه شاهکار نيست؟). کلا خشونت تارانتينو قرار نيس جدی گرفته شود، صرفا بايد با پوزخند نگاهش کنيم و ببينيم از کدام فيلم برداشته شده و از سبک‌بالی‌اش لذت ببريم.
۳. خشونت دی‌پالما: نمايشی-نمايشی-نمايشی. گهگاه فيلمهای خوبی از دی‌پالما بيرون اومده (مثال بارزش‌ «صورت زخمی») ولی عمده فيلمهای او تقليدی است و صحنه‌های خشن فيلمهايش بدون نوآوری‌اند و صرفا هستند که باشند، هستند که بيننده رو مرعوب و احتمالا زده کنند. اخيرا «کوکب سياه» رو توی سينما ديدم که جدای از اينکه فيلم متوسطی بود صحنه‌های خشن‌اش و کلوزآپ‌های تعمدی‌اش فقط ذوق‌زدگی کارگردان پابه‌سن گذاشته‌ای رو به نمايش می‌ذاشت که می‌خواهد با نشان داد ن بريدن گوشه لب يک زن جوان مخاطبش را ميخکوب کند.
۴. خشونت فون‌ترير: خشونت فيلمهای او روحی است و نه جسمی. يادم نمياد صحنه خشنی توی فيلمهای فون‌ترير ديده باشم ولی ظرافت فيلمهای او در نمايش شکنجه روحی شخصيت‌های اول فيلمهايش (عمدتا زن) است در بستر اجتماع‌شان. به نظرم چون با اين کار روی روح مخاطبش چنگ می‌کشد تاثير بيشتری از خشونت رايج تصويری دارد. بلايايی که به شکل ساديستی سر قهرمانانش مياد آنقدر بيننده را درگير می‌کند که در نهايت احساس می‌کند خودش در معرض اين بلايا بوده است.
۵. خشونت هانکه: به نظر من اعلاترين نوع خشونت در سينمای امروز. شباهت زيادی به خشونت فون‌ترير دارد. خشونت فيلمهای «پنهان»، «بازيهای خنده‌دار» و «معلم پيانو» هم جسمی است و هم روحی. ولی هنر هانکه در اين است که اين خشونت را نشان نمی‌دهد. فضای «بازيهای خنده‌دار» دائما خشن است ولی هیچ صحنه خشنی ما در فيلم نمی‌بينيم و اگر چيزی هم هست بيرون تصوير است ولی آنقدر هنرمندانه ميزانسن و اتمسفر رو ساخته که عميق‌تر از هر فيلم هاليوودی خشونتی که دارد اعمال می‌شود را درک و حس می‌کنيم. گهگاه صحنه‌های خشنی هم در فيلمهای هانکه هست که آنقدر دفعی و کوتاه‌اند که تاثير مضاعف دارند (مثل صحنه خودکشی مرد فيلم «پنهان»).

3 Comments:

At 9:49 PM, Blogger soroosh said...

خشونت آقامون مسعود خان کیمیایی رده چندم جدوله ؟؟؟؟؟؟؟؟

 
At 11:23 PM, Anonymous Anonymous said...

... راستی از فیلمای جشنواره دیگه ننوشتین . ای کاش از فیلم لینچ و آرنوفسکی یه کم تعریف می کردین ...
همچنان پیگیر مطالب هستیم .
ممنون .

 
At 3:51 AM, Anonymous Anonymous said...

در مطلبتون جاي خشونت كراننبرگي ! خالي بود.

 

Post a Comment

<< Home