No Country for Bold Women
دو تا از بهترين فيلمهای امسال، «پيرمردها کشوری ندارند» (No Country for Old Men) و «خون به پا خواهد شد» (There Will be Blood) فيلمهايی بودند تقريبا بدون حضور شخصيت زن. ساير فيلمهای آمريکايی مطرح هم دست کمی از اين دو تا نداشتند. «گانگستر آمريکايی» (American Gangster) هم عملا تقابل «دنزل واشنگتن» و «راسل کرو» بود که زنهايی هم آن دور و بر حضور داشتند. حتی فيلمهايی که بازيگر زن مشهوری را با خود داشتند عملا بيشتر متمايل بودند قصه مرد فيلم را دنبال کنند. مثلا در «وعده های شرقی» (Eastern Promises) با اينکه در قصه به نظر میرسید برای کاراکتر «ويگو مورتنسن» و «نائومی واتس» يک اندازه وزن در نظر گرفته شده ولی در نهايت فيلم متعلق به مورتنسن بود و مسلما اين به دليل بازی بد واتس نيست. همينطور بگيريد تا به ساير فيلمهای مطرح برسيد که زنان پشت مردان قرار میگرفتند: «سويينی تاد»، «جنگ چارلی ويلسون»، «در دره الاه»، «مايکل کليتون» و ...
پارسال اوضاع کمی بهتر بود («ملکه» (The Queen) مثال بارزش) ولی در نهايت رقابت بين «مرحوم» (Departed) و «نامههايی از ايوو جيما» (Letters from Iwo Jima) برگزار شد که هر دو کاملا مردانه بودند. البته اين قضيه تا حدی طبيعی است چون منبع الهام خيلی از فيلمها بيوگرافی آدمهای موفق واقعی است که با توجه به اينکه در دنيايی مردانه زندگی میکنيم عمده آنها مرد هستند (ری چارلز، چه گوارا، جانی کش ...) و اندکی زن (اديت پياف، ارين براکوويچ ...). ولی اين مساله هنوز توجيهگر اين شکاف نسبتا عميق نيست. مشکل اين است که نقش قدرتمند برای زنها نوشته نمیشود. چيزی مثل «ساعتها» (The Hours) يا «ديگران» (The Others) در سينمای آمريکا کم ساخته میشود.