.comment-link {margin-left:.6em;}

سکوت سنگين

Saturday, December 05, 2009

درباره یکی از بهترین ها



درباره «درباره الی» زیاد نوشتند. ما اینجا این سمت کره زمین با یه تاخیر فاز چندین ماهه به زیارتش نائل شدیم و ممکنه این حرفها تا حدی تکراری باشند. زمان عیار فیلم رو مشخص خواهد کرد ولی از نگاه کنونی من «درباره الی» می‌‌تواند بین ده فیلم برتر سینمای سی سال اخیر جای بگیرد به این دلایل:
۱. از زمان فضای باز سیاسی دوره اول خاتمی و با کنار رفتن نسبی پرده‌های حذف و سانسور تلاشهای گسترده‌ای برای تصویر کردن روابط درون‌گروهی جوانها صورت گرفت. حافظه زنگار گرفته من عاجز از یادآوری همه موارده ولی مثالهای دم دستی آن دوره «متولد ماه مهر»، «آواز قو»، بخشهایی از «زندان زنان»، «نفس عمیق» و «بوتیک»‌ و مثالهای جدیدتر «خون بازی»، «تهران برای فروش»، «سنتوری» و «سه زن» می‌توانند باشند. در اکثر این موارد تلاش سازندگان ارائه تصویری نو و ساختارشکن از روابط جوانها بوده و متاسفانه عمدتا به شوک‌برانگیز بودن تعاملات‌شان محدود شده. در بسیاری تنگ‌نظری مسوولان (گشت کمیته و ...) و در بسیاری اشارات به حاملگی ناخواسته، دختران فراری و امثال آن دیده می‌شود ولی تقریبا هیچکدام (به استثنای فیلمهای بنی‌اعتماد و «بوتیک») نتوانستند به آنچه واقعا بین جوانان می‌گذرد نزدیک شوند بی آنکه دچار شعارزدگی شوند. به نظرم مهمترین عامل برتری «درباره الی» این است که این فیلم به نوعی میوه چنین تلاشهایی است و من برای اولین بار فیلمی از ایران دیدم که هیچگاه در نمایش این فضا دچار لکنت نشد. تقریبا در هیچ صحنه‌ای حس نکردم فیلمنامه‌نویس فلان دیالوگ را در دهان فلان بازیگر گذاشته صرفا چون «باحال» است بلکه دلیلش این بود که جوانی با پیش‌زمینه آن شخصیت در آن موقعیت آن جمله را احتمالا بر زبان می‌آورد. «درباره الی» بلوغ فیلمهای ایرانی درباره نسل نوست.
۲. رئالیزم در برخی فیلمهای ایرانی خوب تصویر می‌شود و «درباره الی» هم مثالی کم‌نظیر از آن است. دقت کنید به تعدد روابطی که در فیلم می‌بینیم. در اکثر قابهای فیلم چندین نفر داخل و خارج آن حضور دارند و حضورشان مانند حضور آدمهای واقعی تاثیرگذار است. به حرف‌زدن‌ها داخل و خارج قاب توجه کنید. انگار که دوربینی ناخوانده وارد یک ویلا در شمال شده و دارد از آدمهایی واقعی فیلم می‌گیرد. در صحنه‌ای یکی از شخصیت‌ها صدای دیگری را به‌خاطر صدای آب نمی‌شنود و از او می‌خواهد حرفش را تکرار کند. چنین واقع‌گرایی‌ای در فیلمهای ایرانی کمتر دیده می‌شود.
۳. فیلمهای مطرح ایرانی معمولا طبقه فقیر و روستایی را هدف می‌گیرند (کیارستمی، قبادی، مجیدی و مقلدان‌شان که می‌خواهند ره صد ساله را یک شبه طی کنند). دلیلش واضح است چون برای شهرت در جشنواره‌های جهانی، دنیا آنچه را طلب می‌کند که در خودش ندارد و چه چیزی اگزوتیک‌تر از در و داهات ایران؟‌ کمتر کارگردانی به سراغ طبقه متوسط و بورژوا می‌رود چون نمونه‌های بهترش را خود غربی‌ها ساخته‌اند. مهرجویی عمدتا برای این طبقه فیلم می‌سازد و متاسفانه اعتلای فیلمهایش در خارج درک نمی‌شود. بیضایی هم به همین صورت. پناهی اندکی تکه‌های موردپسند غربی در فیلمهایش انداخت و باعث شد «طلای سرخ» (که فیلم خوبی است) را جشنواره‌ها تحویل بگیرند. اصغر فرهادی در «درباره الی» کار جسورانه‌ای کرده و به سراغ این طبقه رفته و توانسته نکات ناگفته‌ای از آن بیرون بکشد.
۴. آنچه مد شده این است که بگوییم ما مردم چقدر قربانی سلطه رژیم‌مان هستیم. فرهادی با زبانی قصه‌وار و ملایم و بی‌‌آنکه شعار را قاطی کند به ما می‌گوید چشمتان را باز کنید و ببینید چقدر قربانی خودمان و فرهنگ خودمان هستیم. اتفاقا در فیلم نیروی انتظامی خیلی بی‌آزار است و کنش و واکنش آدمهای فیلم درام داستان را رقم می‌زند. فرهادی با چشمانی انتقادی (همچو بونوئل که بورژوا را به سخره می‌گرفت هرچقدر قیاس مع‌الفارق باشد) تک تک ما را هدف خود قرار داده. هیچکدام از شخصیت‌های فیلم بد مطلق نیستند ولی تحت شرایط رازها و دروغ‌هایشان انباشته می‌شود و به فاجعه می‌انجامد.
۵. کمتر فیلم ایرانی را دیده‌ام که به‌طور همگنی اینطور تحت کنترل کارگردانش باشد. صحنه‌های شادی، غم، استرس، آشتی همه ساخته و زاده کارگردانی هستند که بلد است چطور آنها را القا کند. دقت کنید به صحنه بادبادک هوا کردن که چطور با کلوزآپ و کاتهایش وقوع رخدادی شوم در آینده نزدیک را خبر می‌دهد. یا خود صحنه نجات در مقیاس سینمای ایران خوب درآمده. کنترل آن همه شخصیت که در فضای بسته ویلا در دل هم می‌لولند من را یاد فیلمهای شلوغ رابرت آلتمن مرحوم انداخت. برای من حیرت‌آور است که چطور کارگردانی در فیلم چهارمش به چنین حدی از اعتماد به نفس و کنترل برسد.
۶. نقطه ضعف اکثر فیلمهای ایرانی در فیلمنامه‌شان است. حتی در همین «درباره الی» یک چیزهایی گل‌درشت است (مثلا قضیه عروس داماد خطاب کردن از جانب زن سرایدار چندان خوب درنیامده) که فکر کنم ناشی از فیلمنامه شلوغ و خطوط داستانی گسترده‌اش است. ولی با این حال فیلمنامه «درباره الی» یکی از کم‌نقص‌ترین‌ها در میان فیلمهای داستانی بعد انقلاب است. فیلمنامه بلد است چه را چه زمانی بگوید و چطور بگوید و چه ها را نگوید و به عهده بیننده بگذارد. سیر شناخت نوع روابط میان آدمهای فیلم تدریجی و باحوصله است. در جاهایی بیننده متوجه چیزهایی می‌شود که شخصیت‌ها نمی‌دانند (وقتی الی به مادرش زنگ می‌زند فقط ما متوجه می‌شویم) و در جاهایی شخصیت‌ها چیزهایی می‌دانند که ما نمی‌دانیم. مشخص است که فیلمنامه با دقت چندین بار بازنویسی شده. در نیمه اول فیلم یک سری سرنخ‌های گذرا به بیننده داده می‌شود که در نیمه دوم این سرنخ‌ها برجسته می‌شوند. نویسنده می‌دانسته چطور رگه‌های قصه‌ را بپزد و کی محصولش را درو کند.
۷. از لحاظ عوامل تکنیکی من فیلم را در سینما ندیدم و چندان هم صاحب‌نظر نیستم ولی فقدان موسیقی در خدمت واقع‌گرایی فیلم بود. تدوین به القای حس‌های موردنیاز فیلم کمک کرده بود. فیلمبرداری در فیلم حل شده بود. صدای آب در عین اینکه مانع از شنیدن دیالوگ‌ها نمی‌شد به موسیقی پیش‌زمینه فیلم تبدیل شده بود. بازی‌ها یکدست بودند (هرچند هم علیدوستی و هم فراهانی بازی‌های بهتر از این داشته‌اند) و ریتم فیلم را خراب نمی‌کردند.
۸. من این وبلاگ را هفت هشت ماه است که آپدیت نکرده‌ام. همین که فیلمی ساخته شده که من رو نشونده و مجبور به نوشتن کرده به خودی خود علتی تامه است بر هفت علت ناقصه بالا که «درباره الی» یک اتفاق خجسته در سینمای بحران‌زده ایران است. :-p