دختران قربانی هنر
دو سه روز پيش فيلمی ديدم به اسم «قرار ملاقات» (Rendez-vous) اثر «آندره تشينه». اين فيلم که سال ۱۹۸۵ ساخته شده اولين فيلم جدی «ژوليت بينوش» هنرپيشه دوستداشتنی فرانسه محسوب میشه که با اين فيلم ديده شد و به فيلمهای مهمتر راه پيدا کرد. داستانش راجعبه دختر جاهطلبیيه که به عشق بازيگری به پاريس مياد و با سه مرد مختلف آشنا میشه و يطورايی در زندگی اونا تاثيرگذار میشه همونطور که اونا هم در قلبش ردپايی به جا میذارن. نمیخوام درباره فيلم صحبت کنم. فقط بگم که فيلم متوسطی بود و به نظر مياد «تشينه» بیخود خودش رو قاطی بزرگان سينمای فرانسه کرده و چندان حرفی برای گفتن نداره (هرچند نکتههای کم و بيش جالبی توی فيلم ديده میشد).
دليل نوشتن اين يادداشت، سوءاستفادهايه که بعضی کارگردانها از هنرپيشههای جويای نام میکنن. فيلم «قرار ملاقات» صحنههايی داره که شايد اگر «ژوليت بينوش» ۲۱ ساله آن روز شهرت الان را داشت راضی نمیشد آنها را بازی کند حتی با اينکه در «بار هستی» و «خسارت» (Damage) نشون داده که مشکلی با سکس و برهنگی روی پرده سينما نداره. مشهورترين نمونهای که معمولا تحت اين موضوع ازش ياد میشه بازی «ماريا اشنايدر» در فيلم جنجالی و بیپرده «آخرين تانگو در پاريس» اثر «برناردو برتولوچی» است. عمر دوران بازيگری «ماريا اشنايدر» شروع نشده تموم شد و خودش در مصاحبهها برتولوچی رو متهم میکنه و معتقده صحنههايی که برتولوچی از او خواسته جلوی براندو بازی کنه باعث نابودی چهره سينمايی او شده (صحنه کره رو يادتون هست؟). تاريخ باز هم تکرار شد و در فيلم «دريمرز» برتولوچی «اوا گرين» رو وادار به نقشآفرينی در صحنههايی کرد که با استانداردهای الان هم در قالب «وقيح» قرار میگيرن. البته «اوا گرين» خوششانستر بود که «دريمرز» آنقدر که «آخرين تانگو» ديده شد توجه جلب نکرد و الان «اوا گرين» نقشهای خوبی در هاليوود گيرش اومده و تقريبا موقعيت خودش رو تثبيت کرده. همين داستان درباره «نبرد در ملکوت» (Battle in Heaven) «کارلوس ريگاداس» مکزيکی ديده میشه. فيلم با يک صحنه oral sex شروع میشه و چند صحنه بیپرده ديگه هم در فيلم وجود دارن. من اين فيلم رو هنوز نرسيدم ببينم ولی ريگاداس هم متهم به اين شده که از دختر تازهکار و آماتور فيلمش کارهايی رو خواسته که از عرف فيلمسازی خارجه.
از اين نمونهها زياده. ولی سوال اينه که آیا اين کار سوءاستفاده است؟ من خودم معتقدم که کارگردان به عنوان مولف اثر حق داره که تراوشات ذهنیاش رو (هرچقدر هم منحرف و نامتعارف) بدون عبور از هرگونه فيلتر عرف و شرع و اخلاقيات به تصوير بکشه. ولی در عين حال اسم اين کار، يعنی به کار گرفتن بازيگران آماتور که عشق به بازيگری باعث میشه دست به هرکاری بزنن، رو هم سوءاستفاده میذارم. آره، میدونم. تناقض وجود داره. برای چنين صحنههايی بازيگران مطرح معمولا شونه خالی میکنن و در اينصورت فيلم هيچوقت ساخته نمیشه. ولی خب بهرحال هنر بعضی وقتها قربانی میگيره...