يکی از بهترينها
دو تا فيلم بودند که من هميشه بیصبرانه منتظر بودم بالاخره نسخه دیویدیشون دربياد. يکی از آنها «زندگی دوگانه ورونيک» بود که مدتی هست توی اروپا و آمريکا دراومده و ديگری که اخيرا بعد از مدتها انتظار منتشر شده، «دنبالهرو» (Conformist) شاهکار بیبديل «برناردو برتولوچی» است. من «دنبالهرو» رو توی ايران به شکل ويديويی با کيفيت متوسط ديده بودم و حتی با همون شرايط عاشقش شده بودم. بعد کتابش رو خوندم (اثر «آلبرتو موراويا») که از لحن و روايتش خيلی خوشم اومد. وقتی کانادا اومدم سينماتک نسخه احياشده فيلم رو نمايش داد که باز هم به ديدنش رفتم. بهرحال کافی نبود و فيلم رو دانلود کردم و يه بار ديگه بعضی صحنههای دوستداشتنیاش رو مرور کردم. احتمالا لزومی نداشته که جزييات عشقبازیام با اين فيلم رو توی وبلاگ بيارم ولی فقط خواستم بگم چقدر وقتی دو ماه پيش خبر اينکه بالاخره فيلم قراره منتشر بشه رو شنيدم خوشحال شدم و همون موقع به سرعت پيشخريد کردمش تا امشب به دستم رسيد.
«ژان لويی ترنتيان» نقش مارچلو، يک جوان خشک فاشيست رو بازی میکنه که برای ماه عسل با نامزدش از ايتاليا به پاريس میره و برای اينکه وفاداریاش رو به حزب فاشيسم ثابت کنه ناچاره که استاد سابقش رو که حالا جزو ناراضیهای سياسی محسوب میشه و در ايتاليا به سر میبره ترور کنه و بهاينشکل ماه عسل تبديل به يک برهه تصميمگيری سخت برای مارچلو میشه. در ضمن مشخص میشه که همسر جوان استاد قبلا رابطهای با مارچلو داشته و اين مساله اوضاع را پيچيدهتر میکنه. در فيلم و کتاب فلاشبکهايی به دوران کودکی مارچلو هم پيدا میشه.
برتولوچی با اين فيلم به جهان شناسانده شد و بعد تونست با «آخرين تانگو در پاريس» موقعيت خودش رو تثبيت کنه. من نمیدونم نظر سايرين چيه ولی به نظرم «دنبالهرو» با فاصله زيادی بهترين فيلم برتولوچی و از نظر من يکی از ده فيلم برتر تاريخ سينماست. لحظهلحظه فيلم فوقالعاده است، حرکات نرم دوربين، ميزانسن، روابط، اقتباس ادبی، موسيقی غنی، بازیها و کارگردانی تقريبا بینقصاند. از نظر تماتيک، مضمون «يک داستان عاشقانه در دل بستر سياسی» عالی اجرا شده و آدم افسوس میخوره که همين مضمون چقدر توی «رويايیها» (Dreamer) سطحی و بیمايه پرداخت شده (فيلمی که برتولوچی ۳۳ سال بعد از دنبالهرو ساخت). من معمولا از فيلمی اينقدر تعريف نمیکنم ولی وقتی بعضی از سکانسهای «دنبالهرو» رو میبينم انگار که دارم شعر میخونم. فيلم نه تنها سياسی، بلکه عاشقانه، فلسفی و روانکاوانه هست. حالا که دارمش حتما يه بار ديگه هم خواهم ديدش و دربارش دقيقتر خواهم نوشت. به همه توصيه میکنم که فيلم رو بخرند يا حداقل ببينند.
پانويس: همراه با «دنبالهرو»، يک فيلم مشهور ديگه برتولوچی، «۱۹۰۰»، هم برای اولين بار روی دیودیدی منتشر شد. اون رو هم خريدم.
1 Comments:
نکنه تو هم میخوای بگی که دیوانه ورونیکی!
بی نظیره
راستی من ساند ترک هاشو می پرستم خواستی ندا بده
ولی هیچ دیدی ندارم که نسخه دی وی دیش هیچ خوشملتر باشه!
شاید حتی نباید نسخه دی وی دیش رو دید!
اون نسخه نخ نما شدش به نظر من جزیی از فیلمه!
Post a Comment
<< Home