استعاره از آدم توخالی
يه زمانی خيلی وسواس داشتم که فيلمی که واسه ديدن انتخاب میکنم چيزی باشه که به دو سه ساعت وقت گذاشتن بيارزه و به نظرم اين «ارزيدن» معادل اين بود که همه دو سه ساعت مجذوبم کنه. ولی الان مدتيه به اين نتيجه رسيدم که حتی توی مبتذلترين آثار هم يه چيزای بهدردبخوری پيدا میشه که اون چند ساعت وقت گذاشتن رو جبران میکنه. مثلا فيلم «کن پارک» (لری کلارک) فيلميه که از کليتاش و نوع نگاهش متنفرم ولی يه صحنهاش که کمتر از يک دقيقه هم طول میکشه باعث شد که از ديدنش تاسف نخورم. فيلم درباره بحران جوانها و رابطه سردشون با خانوادهشونه. کاری ندارم که چقدر خانوادهها استريوتيپيک و کليشهای هستند ولی توی يه صحنهای، پدر يکی از اين بچهها با بطری آبجو داخل دستشويی میشه و روبروی توالتفرنگی میايسته و شلوارش رو میکشه پايين و همزمان با سرکشيدن آبجو مشغول ادرار کردن میشه. همگامی اين دو اتفاق (نوشيدن آبجو و خالی کردن ادرار) از اين مرد تصوير يه استوانه توخالی رو میده که هرچی از بالا واردش بشه از پايين خارج میشه و اين دقيقا منظور نظر سازندهها بوده؛ يه آدم توخالی. اعتراف میکنم به کارگردان و نويسنده فيلم (که از هيچکدوم خوشم نمياد) بهخاطر ايده اين صحنه حسوديم شد.
0 Comments:
Post a Comment
<< Home