.comment-link {margin-left:.6em;}

سکوت سنگين

Thursday, February 16, 2006

پاريس هيلتون و مادر ترزا

قرار نيس اين وبلاگ خبری باشه ولی اين دو تا خبر برام جالب بود:
۱. فيلمی داره در اروپا ساخته می‌شه به اسم «ارواح گويا» که داستان رسوايی نقاش معروف اسپانيايی «فرانچسکو گويا» و رابطه‌اش با ميوزش1 رو بيان می‌کنه. کلا فيلمهايی که درباره هنرمندها ساخته می‌شه رو دوست دارم ولی عوامل اين فيلم حداقل برای من خيلی دوست‌داشتنی هستند. «خاوير باردم» بهترين هنرپيشه حال حاضر اسپانيا (که ازش بعنوان «رابرت دونيرو»ی اسپانيا ياد می‌کنن) نقش يک راهب رو بازی می‌کنه. «ناتالی پورتمن» نازنين نقش ميوز گويا رو بازی می‌کنه و استلان اسکارسگارد سوئدی هم خود فرانچسکو گوياست. کارگردان فيلم، «ميلوش فورمن» قبلا «پرواز بر فراز آشيانه فاخته» و «آمادئوس» رو ساخته و با «آمادئوس» (که زندگی موزارت رو نشون می‌ده)‌ نشون داده که در ساخت بيوگرافی هنرمندان تبحر داره. نويسنده فيلمنامه، «ژان کلود کرير» (سبکی تحمل‌ناپذير هستی، دانتون، بل دو ژور) هستش که در پرونده کاريش ۱۲۷ اثر ديده می‌شه و با بزرگترين کارگردانان دنيا همکاری داشته و فيلمبردار فيلم، «خاوير اگوييرساروب»، هم قبلا تصاوير فوق‌العاده‌ای از «با او حرف بزن» (پدرو آلمودوار) و «ديگران» (الخاندرو امنابار) در خاطر ثبت کرده. همونطور که می‌بينين عوامل فيلم بين‌المللی هستن (فورمن اهل جمهوری چک، کرير فرانسوی، پورتمن آمريکايی اسراييلی‌الاصل، باردم و اگوييرساروب اسپانيايی، اسکارسگارد سوئدی) و به نظرم بايد از اين ملغمه انتظار کار خوبی رو داشته باشيم.



۲. بعضی وقتها يه اتفاقی می‌افته که اصول آدم رو به چالش می‌گيره. چند سال پيش که «آلن پارکر» می‌خواست «اويتا»‌ رو بسازه توی خبرها بود که مردم آرژانتين اعتراضات گسترده کردن که چرا بايد نقش قهرمان کشورشون، «اوا پرون»، رو «مدونا» خواننده مبتذل و معلوم‌الحال (به قول اونها!) بازی کنه. اون موقع من می‌گفتم که برای بازی در يه نقش که شخصيت بازيگر مهم نيس مهم اينه که چطور می‌تونه خودش رو در اون قالب درست دربياره. خلاصه اين گذشت تا ديروز که در خبرها خوندم خانم «پاريس هيلتون» وارث ثروتمند صاحب هتلهای زنجيره‌ای هيلتون که رفاه زيادی دلش رو زده و هر يه روز درميون فيلم پورن خانوادگيش از يه سوراخ درز می‌کنه بيرون، برای ايفای نقش «مادر ترزا»ی مرحوم در نظر گرفته شده! قضاوتی نمی‌کنم ولی من اگه جای «مادر ترزا»‌ بودم يجوری توی خواب «پاريس هيلتون» ظاهر می‌شدم و با التماس منصرفش می‌کردم...






۱) ميوز (Muse) يا منبع الهام معمولا فرد يا چيزی بوده که ذهن هنرمند رو بارور می‌کرده. در عمل ميوز، زن يا دختر زيبارويی بوده که با هنرمند رابطه افلاطونی يا غيرافلاطونی داشته و تاثير شگرفی در جهت‌دهی آثار هنرمند می‌گذاشته. در مورد نقاش‌ها، ميوز معمولا مدل نقاشی می‌شده. مثل نقش «اسکارلت جوهانسن» در «دختری با گوشواره مرواريد».

2 Comments:

At 8:33 PM, Anonymous Anonymous said...

پارسال فيلم موديلياني هم راجع به نقاش اكسپزسيونيست فرانسه ساخته شد كه فيلم خوبي بود....

 
At 6:51 AM, Blogger Sir Hermes said...

آقاجان ما اینی را که در پست قبلی گفته بودی خیلی برای مان محسوس بود. این که بتونی فیلم ها را در یک دورنما ببینی و تحلیل کنی واقعاً خوبه

 

Post a Comment

<< Home