.comment-link {margin-left:.6em;}

سکوت سنگين

Sunday, February 04, 2007

وقتی خياط در کوزه می‌افتد


من هميشه سعی کرده‌ام حق انتقاد از کارگردانهای مورد‌علاقه‌ام را برای خودم محفوظ نگه دارم. به همين دليل است که از تکرار سه‌باره ايده تصادف در فيلم‌های «الخاندرو ايناريتو» يا از افت شديد «آرونوفسکی» از «مرثيه‌ای برای يک رويا» به «چشمه» صدايم درمی‌آید. ظاهرا حالا نوبت جناب «هانکه» است.
«مايکل هانکه» که همراه با «لارس فون‌ترير» بين اروپايی‌های معاصر، محبوب‌ترين کارگردان من محسوب می‌شود هميشه از اروپايی بودن خودش تعريف کرده و سينمای هاليوود را کوبيده است و تا الان هم کليه فيلمهايش را در اتريش و آلمان و فرانسه جلوی دوربين برده است. بيزاری مفرط او از جريان رايج سينمای آمريکا باعث شد وقتی خبر بازسازی شاهکار سينمايی‌اش «بازی‌های خنده‌دار» (Funny Games) در آمريکا، آن هم توسط خود هانکه، را شنيدم باور نکنم. مگر می‌شد «هانکه»‌ اجازه بازسازی چنان فيلمی را به هاليوود بدهد (وقتی اين‌همه بازسازی‌ها از آثار آسيايی و اروپايی و حتی کلاسيک‌های آمريکايی به گند کشيده شده‌اند)، چه برسد به اينکه خودش برای ساخت آن فيلم به آمريکا برود. ولی بهرحال خبر صحت داشت و الان فيلم مراحل پس‌توليدش را دارد می‌گذراند. نقش زن و شوهر فيلم جديد را «نائومی واتس» (ما آخرش نفهميديم اين «نيامی» است يا «نائومی»‌!) و «تيم راث» بازی می‌کنند و کار فيلمبرداری هم بر عهده «داريوش خنجی» است که قبلا نشان داده در فیلمبرداری در فضاهای بسته خبره است (چيزی که اين فيلم احتمالا خيلی لازم خواهد داشت).
بهرحال نمی‌دونم هانکه برای پايان تلخ‌تر از اسپرسو و اورگانيک فيلمش چه چاره‌ای انديشيده و آيا قرار است با يک پايان خوش هاليوودی به تهيه‌کننده باج بدهد يا خير. در مصاحبه‌ها اينطور وانمود کرده که هاليوود از مدتها قبل امتياز بازسازی فيلمش را می‌خواسته و در نهايت او به شرطی راضی به دادن امتياز شده که خودش فيلم جديد را کارگردانی کند. آيا او شعور مخاطب آمريکايی را اينقدر بالا فرض کرده يا می‌خواهد سطح فيلم خودش را پايين بياورد و آمريکاييزه‌اش کند يا اصلا از الان دارد فيلمی می‌سازد محتوم به شکست؟ هانکه اشاره کرده که سمت و سوی فيلم را همگام با سوژه‌های آمريکای معاصر (يازده سپتامبر و ...) درخواهد آورد و احتمالا پيام خاصی برای مخاطب آمريکايی دارد. بهرحال هانکه کارگردان مستعدی است (اگر نگويم نابغه) و احتمالا می‌تواند فيلمش را جمع و جور کند. هرچند به شدت شک دارم که اين فيلم جديد بتواند در حد و اندازه‌های نسخه سال ۱۹۹۷ قد علم کند.
با همه اينها بايد اعتراف کنم که در سال ۲۰۰۷، اين بازسازی، بعد از فيلم لينچ، اولين فيلمی است که شديدا مشتاق به ديدنش هستم.

پانويس: چشم. به زودی اين لیست سمت راست رو که هزار ساله دست نخورده آپديت می‌کنم.

2 Comments:

At 2:36 AM, Anonymous Anonymous said...

سلام. من احساس می کنم که هانکه فیلمی کاملا متفاوت با اثرِ - حالا دیگر- کلاسیک خودش خواهد ساخت . او نشان داده که فیلمساز هوشمندی است و فیلمسازی اش در آمریکا ، مطمئنا یک فیلمسازی نمونه ای آمریکایی نخواهد بود . او قرار است از ستاره هایی چون واتس و راث استفاده کند ، و می شود این سوال را پرسید که آیا هانکه در سیستم محافظه کار و اخلاق گرای هالیوود ، این توانایی را دارد که شخصیت هایش را - به خصوص شخصیت زن که ظاهرا نقش اش را واتس بازی می کند - جوری " بازسازی " کند که آن قدر باورپذیر به نظر بیایند ؟ احساس می کنم این ، غافل گیر کننده ترین فیلم هانکه خواهد بود . ماجرایش ، ماجرای غریبی است .

 
At 2:41 AM, Blogger MH Khosravi said...

سلام. من احساس می کنم که هانکه فیلمی کاملا متفاوت با اثرِ - حالا دیگر- کلاسیک خودش خواهد ساخت . او نشان داده که فیلمساز هوشمندی است و فیلمسازی اش در آمریکا ، مطمئنا یک فیلمسازی نمونه ای آمریکایی نخواهد بود . او قرار است از ستاره هایی چون واتس و راث استفاده کند ، و می شود این سوال را پرسید که آیا هانکه در سیستم محافظه کار و اخلاق گرای هالیوود ، این توانایی را دارد که شخصیت هایش را - به خصوص شخصیت زن که ظاهرا نقش اش را واتس بازی می کند - جوری " بازسازی " کند که آن قدر باورپذیر به نظر بیایند ؟ احساس می کنم این ، غافل گیر کننده ترین فیلم هانکه خواهد بود . ماجرایش ، ماجرای غریبی است .

 

Post a Comment

<< Home